درآمدی بر فلسفه ی اخلاق تجارت با رویکردی اسلامی(3)
نگرشی دینی به اخلاق کسب و کار
طرفداران اخلاق کسب و کار با مشکلی اساسی در زمینه ی ضمانت اجرایی آن در فضای خشک تجارت مواجه اند. در بسیاری از موارد، اهل کسب و کار می توانند با زیر پا گذاشتن اخلاق به سود بیشتری ـ لااقل در کوتاه مدت ـ دست یابند.(1) این مشکل، به ویژه در صورت ارائه تفسیری کارکرد گرایانه از اخلاق تجارت رخ می دهد. این مشکل را می توان با اتخاذ رویکردی دینی به اخلاق تجارت و استفاده از راهبردهای دینی برای درونی سازی انگیزه های اخلاقی در فضای کسب و کار حل کرد؛ ولی آیا اساساً می توان به ارائه نوعی اخلاق دینی کسب و کار اقدام کرد؟ برخی به شدت امکان ارائه اخلاق حرفه ای کسب و کار با رویکرد دینی را منکر می شوند و برخی نیز بر امکان پذیر بودن آن استدلال می کنند. این اختلاف نظر به طور عمده حول محور این نکته گسترش یافته است که آیا می توان میان اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی ارتباطی ایجاد کرد.یکی از استدلال های ارائه شده در نفی رویکرد دینی به اخلاق کار آن است که «اخلاق کسب و کار، اخلاق بازی است و با اخلاق دین متفاوت است».(2) این ادعا بر پایه ی نظریه ی دوگانگی اخلاق فردی و اخلاق کاری که به طور عمده توسط افرادی چون آلبرت کار، و پیتر فرنچ(3) مطرح شده، و مورد تأیید اقتصاددانی چون میلتون فریدمن قرار گرفته است، استوار می باشد.
شکل 1: نظریه ی دوگانگی اخلاق دینی و اخلاق تجارت
آلبرت کار در توجیه این نظریه معتقد است تجارت ویژگی های خشک یک بازی را دارد؛(4) او فضای کسب و کار را به بازی پوکر تشبیه می کند که در آن بنا بر قاعده یبازی، بازیگر نمی تواند بدون لاف زدن و کتمان حقیقت برنده شود؛(5) این قاعده ی بازی است و اشکالی بر آن وارد نیست. بر این اساس، یک تاجر موفق باید لاف زدن و کتمان حقیقت را به مثابه قاعده ی بازی تجارت یاد بگیرد و بر فنون آن مسلط شود. فریدمن در تأیید نظریه ی آلبرت کار بیان می کند که در صحنه ی کسب و کار، افراد باید تمامی تلاش خود را برای بیشینه کردن منافع خود مبذول دارند و تنها محدودیت موجود بر سر راه آنها، محدودیت های قانونی است.(6)
در برابر دیدگاه مزبور، برخی با رد نظریه ی دوگانگی اخلاق فردی و اخلاق کاری، بر امکان پذیری رویکرد دینی در اخلاق کسب و کار استدلال می کنند. برای نمونه، الیوت درف(7) در تبیین رویکرد متفاوت دین به کسب و کار بر وابستگی عرصه های مختلف زندگی در نگرش دینی تأکید می کند . به نظر او، دین این نگرش را که «کسب و کار، کسب و کار است»، و با جنبه های دیگر زندگی مرتبط نیست، مردود می شمارد.(8)
در تبیینی کامل تر، کامنیش اخلاق کسب و کار دینی را بر پایه ی نوعی انسان شناسی دینی استوار می داند. به اعتقاد او، اخلاق کسب و کار، همانند اخلاقیات مهم دیگر، به گسترش یک انسان شناسی دینی یا فلسفی، و یک شناخت از بشریت و اینکه حرفه ی مناسب برای او چیست، نیازمند می باشد.(9) کامنیش این ایده را به خوبی گسترش نداده است، ولی ریشه یابی انسان شناسانه ی او بسیار راهگشاست. بر این اساس، تفسیری دینی از انسان و هدف او از کار و تلاش، می تواند فلسفه و اخلاق کسب و کار را متأثر سازد.
در میان نگرش های جدید به اخلاق کسب و کار، می توان گرایش هایی به استفاده از مفاهیم دینی در تبیین نقش اجتماعی بنگاه ها و شرکت های تولیدی مشاهده کرد.(10) برای نمونه، کیت دیویس(11) معتقد است در عصر کنونی کسب و کار نقش اجتماعی جدید پیدا کرده است و می توان صاحبان حرفه ها و صنایع را امانت دار منابع جامعه تلقی کرد. از این روی، استفاده از منابع تجدیدناپذیر جامعه برای تولید محصولات کم ارزش و کم دوام نوعی زیان برای جامعه به شمار می آید.(12) کامنیش معتقد است آمریکای معاصر نیازمند گسترش اخلاقیاتی است که بر پایه ی مسئولیت ارزشی کسب و کار در مقابل جامعه استوار باشد. (همان، 61-60). نکته ی دارای اهمیت آنکه در فضای اخلاق غیردینی سخن گفتن از امانت داری انسان در مقابل جامعه، چندان ساده به نظر نمی رسد؛ زیرا ترسیم مسئولیت اجتماعی برای افراد با سودگروی به مثابه بینش حاکم بر جوامع توسعه یافته سازگار نیست.
رویکردی اسلامی به فلسفه اخلاق تجارت
فلسفه ی اخلاق کسب و کار در نگرش اسلامی متأثر از دو اصل یکپارچگی اخلاقی و فراکارکرد گرایی است. یکپارچگی اخلاقی به مثابه نقطه مقابل دیدگاه های دوگانه گرا، بر پیوستگی حوزه های اخلاق فردی و اجتماعی تأکید می کند. فراکارکردگرایی نیز با گذر از کارکرد مثبت اخلاق در موفقیت تجاری، بر جنبه های متعالی اخلاق کسب و کار اشاره دارد. نگرش یکپارچه و اصیل اسلام به اخلاق کسب و کار، ارتباطی تنگاتنگ با آسیب شناسی اخلاقی تجارت دارد.شکل 2: مولفه ی های اصلی در رویکرد اسلامی به فلسفه ی اخلاق تجارت
آسیب شناسی اخلاقی تجارت
فضای کسب و کار و تجار ت به دلیل ماهیت خاص خود، همواره در معرض آسیب های اجتماعی و اخلاقی قرار دارد. افراد برای موفقیت در بازار، گاه به شگردهای غیراخلاقی چون کم فروشی، ارائه ی اطلاعات نادرست و تبانی، برای حذف رقیب رو می آورند. این مشکل به طور عمده ناشی از این مسئله است که فضای کسب و کار محیطی خشک و متأثر از عادت ها و رویکردهای محاسبه گرایانه است. بازار، مکان معامله برای کسب سود است؛ سودی که غالباً بدون حسابگری و دقت عمل به دست نمی آید. افراط و زیاده روی در حساب گری می تواند افراد را به ورطه ی ناهنجاری های اخلاقی فرو برد.امیر المؤمنین(ع) در نامه ی معروف خود به مالک اشتر، با ظرافت خاصی به این آسیب اشاره می کند. بر اساس مردم شناسی امام علی(ع)، تاجران دارای دو گونه خصلت مثبت و منفی هستند؛ حضرت کلام را با بیان خصلت های مثبت آغاز می کند:
بازرگانان مایه ی رونق اقتصادی اند؛ آنان برای تأمین وسایل آسایش مردم به نقاط دوردست سفر می کنند، از بیابان ها و دریاها و دشت ها و کوهستان ها، و نقاط صعب العبور که افراد معمولا جرئت ورود به آن را ندارند، گذر می کنند. بازرگانان مردمی آرامند و از ستیزه جویی آنان هراسی نیست. مردمی آشتی طلبند که فتنه انگیزی ندارند. با دلجویی از آنها به وضعیت آنان، چه بازرگانانی که در شهر تو زندگی می کنند و چه آنان که در دوردست ساکن اند، رسیدگی کن.(13)
فراز دوم سخنان حضرت به آسیب شناسی تجارت اختصاص دارد:
این فراز از سخنان امیرالمؤمنین(ع) را نباید به منزله ی مذمت تاجران و یا تجارت قلمداد کرد؛ بلکه حضرت سعی دارد به آسیب شناسی اخلاقی تجارت و بازرگانی بپردازد. بر این اساس، فضای تجارت می تواند موجب شکل گیری یا گسترش برخی از رذیلت های اخلاقی همانند بخل، تنگ نظری، سخت گیری در معامله و احتکار گردد. این تحلیل حکیمانه ی امیرالمؤمنین(ع) به گونه ای در ادبیات کنونی اخلاق و اقتصاد نیز منعکس شده است؛ برای نمونه، مطالعات جدید اقتصادی نشان می دهد که ساختار بازاری می تواند باعث کم رنگ شدن نقش انگیزه های اخلاقی در تصمیم های اجتماعی افراد شود.(15و16) توجه به آسیب شناسی اخلاقی تجارت، ضرورت تدوین و گسترش اخلاق کسب و کار بر مبنای رویکردی یکپارچه و اصیل به اخلاق حرفه ای را بیش از پیش نمایان می سازد.
پی نوشت ها :
* ( دانش آموخته حوزه و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).دریافت: 88/10/1 ـ پذیرش: 88/12/15- mj_tavakoli2@yahoo.com)
1. در ادبیات فلسفه اقتصاد این مشکل را به طور عمده در چارچوب معمای زندانی تبیین می شود. در این معما همکاری دو زندانی می تواند به کاهش مدت محکومیت آن ها بینجامد، ولی رفتار غیر همکارانه موجب افزایش محکومیت هردو می شود. عدول هر یک از دو زندانی از همکاری از آن رو صورت می گیرد که هریک از دو زندانی می تواند با اعتراف کردن در صورتی که زندانی دیگر همکاری نکند کمترین میزان محکومیت را داشته باشد.
2. اندور گاستافسون، حمایت از کل گرایی اخلاقی، پاسخی به رویکرد های دینی در اخلاق کسب و کار، ص 68.
3. Peter French
4. اندور گاستافسون، حمایت از کل گرایی اخلاقی، پاسخی به رویکرد های دینی در اخلاق کسب و کار، ص 69-68.
5. Solomon، Robert C، It’s Good Business، in Shaw، W.، Barry، V. (eds.)، Moral in Business، Wadsworth Publishing Company، 7th ed، p.40.
6. اندور گاستافسون، حمایت از کل گرایی اخلاقی، پاسخی به رویکرد های دینی در اخلاق کسب و کار، ص 67.
7. Elliot Dorf
8. اندور گاستافسون، حمایت از کل گرایی اخلاقی، پاسخی به رویکرد های دینی در اخلاق کسب و کار، ص 66.
9. پاول کامنیش، اخلاق کسب و کار؛ دست یابی به اصل موضوع، ص 58.
10. See: Catherwood، Fred، The Protestant Work Ethics: Attitudes and Applications Give it Meaning، in Stackhouse، p.684.
11. Keith Davis
12. پاول کامنیش، اخلاق کسب و کار؛ دست یابی به اصل موضوع، ص 59.
13. نهج البلاغه، نامه 53.
14. همان
15. See: Vohs، Kathleen D. et. al، The Psychological Consequences of Money، Science، 314، p.1154-1156.
16. پرداختن به جنبه های نظری و تجربی این پدیده در حیطه این مقاله نمی گنجد و قابل بسط در مقاله دیگری است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}